| 
 ما را حجاب روی تو مدهوش خویش کرد  | 
 حالی که یک نظر ز محبت به ما کنی  | 
| 
 آن گوشه چشم توست که دل ریش ریش کرد  | 
 آیا شود که چهره به چشمم رها کنی  | 
| 
 لعل لبان توست که جان را ز کیش کرد  | 
 ای کاش با کرشمه ای این جان صدا کنی  | 
| 
 فرهاد نیز در طلبت ترک خویش کرد  | 
 شاید به نیم غمزه تو آهی دوا کنی  | 
مصطفی – 1389/10/28
