آقا اجازه!
ما اشتباهی آمدیم!
میشود برگردیم؟
اینجا به خاطر خدا دروغ میگویند
و به نام خدا ظلم میکنند
به اسم آزادی!
انسانها را ذلیل و اسیر!
و به اسم صیانت از حقوق مردم
خیانت به مردم میکنند
…
برای آزادی بیان! باید خفقان گرفت!
والا یا بیان را میگیرند یا آزادی را و یا هر دو را!
آنکه میگوید شایسته سالاری!
خود ناشایست و ناشایسته سالار!
و آنکه بر دیکتاتوری میتازد خود دیکتاتوری دهشتناک است!
طرفدار طبقه کارگر! کارگرکش
و مخالف بورژووازی! بورژووای مطلق!
…
آقا اجازه!
ما اشتباهی آمده ایم!
اتوبوس برگشت کجاست؟
اینجا یکی از تورات میخواند و مردان و زنان و کودکان بیسلاح و بیدفاع را میکشد!
و الگویش، جناب هیلل را ستایش میکند!
انگار نه انگار که هم اوست که گفته است:
«با هم نوع خود چنان کن که دوست میداری با تو چنان کنند!
این چکیده تورات است!
مابقی حواشی و توضیح و تفسیر برو و بخوان!»
آن دیگری از مسیح و دوست داشتن فقرا و مردم بیچاره سخن میراند!
و در طرفةالعینی این محبت را به فقرا با گلوله و موشک چند ده هزار دلاری در حلق آنها فرو میکند!
و دیگری چنان از امام علی (ع) سخن می راند و از عدل علی و گویی انگار او ساکن در کره دیگر بوده!
و آنگاه چه آسان حق الناس مردم بیپناه و بیچاره را پایمال!
…
آقا ما اشتباهی آمدهایم!
میشود برگردیم!
آخر خستهایم! خیلی خسته!
راه ایستگاه برگشت از کجاست!؟
میخواهیم در همان زمینی باشیم که اینها بودهاند!
و در همان هوایی که اینها نفس کشیدهاند!
نکند اینها در کره ی زمینی دیگر و محلی دیگر زیستهاند!
و ما سوار اتوبوس اشتباهی شده باشیم!
یا ایستگاه اشتباهی پیاده شدهایم!
مصطفی – اول آذرماه ۱۳۹۸