آمده بر سر بالین برخیز |
پسری خسته و غمگین برخیز |
گریهاش تا به ابد پنهان نیست |
دیگر این گریه مر او را سودیست؟ |
بهر دیدار تو آمد فرزند |
خیز و بر گیر به آغوشت چند |
گونه بر گونه تو ساییده |
مادری تا به ابد خوابیده |
بوسه بر دست تو کآن روز زده ست |
کاش هم پای تو می بوسیده ست |
یاد ایرج که سروده ست به خیر |
بیتی این گونه نبوده ست، نه خیر |
قلب مادر به تپش بر فرزند |
کز خراش پسرش خواند چند |
“آه دست پسرم یافت خراش |
آه پای پسرم خورد به سنگ” |
“آه دست پسرم یافت خراش |
آه پای پسرم خورد به سنگ” |
… |
… |