شه خون ریز

مستم ز شراب رخ تو ای شه خون ریز

حالی به می و ساغر و پیمانه چه حاجت

آواره ی کوی تو شدم کوچه به کوچه

آواره ی چشمان تو را خانه چه حاجت

مصطفی – 1394/05/01

حرام

بی تو بر چشم ترم خواب حرام است ای دوست

بی تو بر تشنگیم آب حرام است ای دوست

از نظر بازی تو در تب و تابم هر شب

خواب و خور بر دل بیتاب حرام است ای دوست

مصطفی – 1394/04/26

تطاول ایهام

به دردهای نهانی دچارم از غم تو

خزان شده ست نگارا بهارم از غم تو

به چشم مدعیان در تطاول ایهام

جناس هجر و غم آشکارم از غم تو

مصطفی – 1394/04/25