برف می بارد برف
به کجا چتر صفا باز شده،
من از این اشک سپید، در دل تاریکی
به کجا بگریزم
برف می بارد برف
ابرها گریانند، گریه ای سرد و سپید
آسمان غمبار است، ابرها از دل خویش
ذره ها روی زمین می ریزند
برف می بارد برف
گریه ها یخ زده اند
ابرها با دل یخ بسته خود غمگینند
کوچه ها هم همه یک دست وسپید
برف می بارد برف
پشت هر پنجره ای، یک نگاهی غمگین،
یک نگاهی پرشور، کودکان در خوشی بازی آدم برفی
مادران هم نگران از سرما
برف می بارد برف
وقت سلمانی ابر است در این لحظه صبح
ذره ها رقص کنان می بارند
قیچی سلمانی دست باد است هنوز
برف می بارد برف
برف می بارد برف
برف می بارد برف…
مصطفی – زمستان 1387