بهار عشق رسید و بهار یار رسید |
بهار سبزی دلهای بی قرار رسید |
بهار روشنی چشم غنچه و گل شد |
بهار نغمه و آهنگ هر هَزار رسید |
کجاست ساغر و ساقی که دلبری نکند |
که وقت لُعبت و مفتونی نگار رسید |
بیار باده که وقت نشاط یار شدست |
بهار رونق مِی خواه و میگسار رسید |
ببار ابر بهاری به روی صورت خاک |
بهار شستن دل از غم و نزار رسید |
کنون بتاب تو ای مِهر رفته در پس ابر |
که فصل گرمی لبخند مَرغزار رسید |
رسید باد بهاری به پشت پنجره ها |
گشا تو پنجره چون باد مُشکبار رسید |
برون بریز هر آن غم که اندرون دلست |
که شور عشق به بیش از دوصد هزار رسید |
گشا تو پنجره دل به روی سبز نسیم |
که همرهش طرب و شور بیشمار رسید |
شکوفه میزند اکنون درون باغ دلت |
در اندرون تو چون جلوه بهار رسید |
مصطفی – نوروز 1387