جلوه

جلوه کردی صنما بر در این خانه ی دل

خوش بود گر که نهی پای به ویرانه ی دل

مست روی تو شدم باز رسان باده ی خویش

ساغری گیر و بیا باز به میخانه ی دل

تو رفیق همه خوبانی و من در طلبت

تا که بازم بپذیری درِ بتخانه ی دل

ساده می آیی و از سادگیت حیرانم

حیرتم از تو نپوشم به نهانخانه ی دل

در نگاه سخنم جلوه ی حسن تو نشست

غمزه کمتر مکن ای سر خط مستانه ی دل

من که دردی کش دیدار رخ خوب توام

رحم کن بر من مسکین، مه دردانه ی دل

مصطفی – 1392/12/14

1 دیدگاه دربارهٔ «جلوه»

  1. از اینهمه احساس سرشار از لذت میشم. خوش به حالتون با اینهمه احساس و ذوق و استعداد و خوش به حالتون با اینهمه علاقه و ارادت به حضرت ولی عصر (عج)

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *