|
شعری که می گویم مرا بی تاب کرده |
هر روز و هر شب بی خود و بی خواب کرده |
|
شعری که نامش را نمی دانم، تو بگذار |
ترکیبی از شلاق و در، مسمار و دیوار |
|
در اولش حتما سلامی کن به مادر |
یادی کن از زنجیر و آتش، ناله ی در |
|
آتش کنار در، چه می خواهی غریبه |
فریاد زد مادر: چه می خواهی غریبه |
|
اینجا حریم امن قرآن است، قابیل |
بی حرمتانش لایق زقوم و سجیل |
|
شلاق و آتش، ضربه های دست و شمشیر |
دیوار و در، مشت و لگد، مسمار و زنجیر |
|
پروانه پرپر، غنچه و آلاله پرپر |
خاموش شد از درد و خون فریاد مادر |
|
ای وای مادر روی خاک خانه افتاد |
ای وای در بر پهلوی پروانه افتاد |
مصطفی – 1395/11/23
