غزل ناخوانده

تو بالفعل ترین غزل ناخوانده ی منی

فارغ از فاعلات و مفاعیل و فعلن

و من

مجنون نگاه شاعرانه ات

سرگرم شکستن قافیه ها

ردیف نمی شود ردیفهای احساسم

گرفتار تطاول ایهام نوشته های روزمره گی و روز مرگیم

بخوان نگاه مرا

و داروی شعری برایم تجویز کن

ای شاعرانه ترین طبیب سرخوش بالفعل من

مصطفی – 1393/10/8