عاشقم بر نگه و غمزه ی پنهانی تو |
خنده ی گاه به گاه و غم روحانی تو |
من ندانم که سر زلف تو با باد چه گفت |
که مدام است پی سلسله جنبانی تو |
عاشقان در پی دیدار تو در سعی صفا |
من پی بوسه به روی مه و مهسانی تو |
جان که بیمار نگاهت شده از روز الست |
دل که سودا زده ی طره-پریشانی تو |
تن تب دار و رخ زرد من این گونه نگاشت |
هست درمان دلم بر ید رحمانی تو |
چه مبارک سحری صبح طلوع تو بود |
از پس تیره شب فُرقَت کنعانی تو |
مصطفی – 1395/06/09