نفس نفس زده ام باز در ترانه ی تو |
لبالب است لب از شعر عاشقانه ی تو |
نفس نفس همه شب در تلاطم تو غریب |
نشسته زورقم امشب بر این کرانه ی تو |
به پشت پنجره باران به گریه مشغول است |
دلش گرفته چو من باز هم بهانه ی تو |
به هر طرف نگهی می کنم غریبانه |
به جستجوی کسی کو دهد نشانه ی تو |
زمانه سخت و غریب است عاشقان تو را |
نشسته ام چو غریبان رسد زمانه ی تو |
بیا دوباره بیار آتشی که سوزد دل |
رها نمی کند آخر دلم فسانه ی تو |
مصطفی – 1394/11/03