خانه ای خواهم ساخت |
در کنارش گل سرخ |
صورتش رو به سپیدار سکوت |
پشت آشوب سراسیمه ی سار |
محو در خرمن بی حزن و فراق |
از میانش رودی |
جاری و زنده روان |
سوی آمال و دل کودکیم |
لحظه ی کوچکیم |
خانه ای خواهم ساخت |
پشت یک سرو بلند |
زیر ابری که نگاهش جاریست |
روی هر برگ که با سبزه تلاقی دارد |
کلبه ای خواهم ساخت |
پشت هر پنجره اش عطر سحر |
با تبانی نسیم |
شعله بر خنده زند |
و غم هر که بخواهد، شکند |
کلبه ام با ترک بغض، ترک بردارد |
و به هر شادی دوست |
ساده با خنده تبانی بکند |
مزرعی، باغچه ای |
گوشه اش خانه ی گرم گل سرخ |
در کنارش حوضی |
ماهیانش همه لبخند به لب |
گرم شوریدن بر پروانه |
ارغوان گوشه ی دیگر در باد |
بال در بال کبوتر در خواب |
دور تا دور، پر از تبریزی |
بین آنها صف یکپارچه ی توت و تمشک |
و درون دل آن گندمزار |
سبز در سبز بهار |
زرد در زردی پاییزی نار |
گوشه ای هم سیبی |
تا به هنگام بهار |
عطر خندیدن قمری بتراود ز نسیم |
گرم در گرمی این باغچه ی کوچک عشق |
خانه ای خواهم ساخت |
همه از جنس بلور |
که در آن خاطره پنهان نشود |
و غمش |
زیر دستان نوازشگر مهر |
به غزل آویزد |
به دل مثنوی ساده ی خود بگریزد |
مست در مستی بیت |
قدحش پر ز خُم قافیه ها |
خانه ای خواهم ساخت |
دلش آیینه ی خندیدن صبح |
تنش از جنس بلور |
در تماشای بهار |
بی قرار |
تا که شاید خبری آید از آغوش نسیم |
ز تو ای روشنی چشمه ی شور |
و بیایی ز دل خاطره ها |
از دل پنجره ها |
و بریزی دم عیسایی خویش |
بر تن خفته ی هر حنجره ای |
بر دل خسته ی هر فریادی |
بال در بال نسیم |
دست در دست بهار |
خانه ای خواهم ساخت |
سر راه خبر آمدنت |
ای خرامیدن صبح |
خانه ای خواهم ساخت |
بوی بودن بدهد |
بوی ماندن بدهد |
بوی خندیدن هر جلوه ی خوب رخ تو |
خانه ای خواهم ساخت |
خانه ای خواهم ساخت |
… |
مصطفی -1391/07/15
به احترام سهراب سپهری