|
بر بال شوق و عشق تو چون گام مینهم |
صبرم به نوش و مستي يك جام میدهم |
|
از اين دل شكسته من لحظهای بپرس |
كين دل چه سان به صيد تو بر دام مینهم |
|
لب بر كنار جام می و در خيال خويش |
گويي كه لب به گونه ات آرام مینهم |
|
چون كودكان به شوق تماشای خنده ات |
آغوش خود به گردش ايام میدهم |
|
بي ترسِ از ستايش و از سرزنشگری |
مستانه در رهت همه ی نام میدهم |
|
در كشف رويت ای مه پنهان ز هر نظر |
اين تن به هديه بر همه آلام میدهم |
|
حتی به بوسهای ز زنخدانت ای صنم |
دنيا و آخرت همه را تام میدهم |
|
دردم فراق توست كه در كنج خم سرا |
سر را به ميگساري و سرسام میدهم |
مصطفی – 1389/6/3
