باده پرست

ما مست می روز الستیم هنوز

وندر پی باده ات نشستیم هنوز

از روز ازل تشنه دیدار توایم

با یاد وصالست که هستیم هنوز

سرمستی ما در گرو غمزه توست

ساقی چو تویی باده پرستیم هنوز

گر یکدم از این راه به بیراهه شدیم

از حبل متین در گسستیم هنوز

سرگرم دروغین می و ساغر شده­ ایم

یا در گرو دام خود هستیم هنوز

بر ما تو ببخش بر حق پیر مغان

زیرا که به یار عاشق هستیم هنوز

ما را به وصال یار خود امید است

بر وصل تو ما امید بستیم هنوز

ای کاش به وصل دوست لایق گردیم

حیفست که ما ز خود نرستیم هنوز

مصطفی – پاییز 1386