|
من گرچه کز فراق تو دیوانه ام هنوز |
از بوی خوب عشق تو ویرانه ام هنوز |
|
بر غمزه های خاطره ات بوسه می زنم |
از عشوه های یاد تو مستانه ام هنوز |
|
هر چند طعنه می زندم پیر می فروش |
باز از غم تو در پی خمخانه ام هنوز |
|
جامی بریز ساقی گلچهره چون که من |
خمّار مانده بر در میخانه ام هنوز |
|
کامی چرا نمی دهی ای شاهکار حسن |
عمری که خواستار تو دردانه ام هنوز |
|
نام تو ای حبیب چو شمع وجود ماست |
تا سوختن به گرد تو پروانه ام هنوز |
|
در راه عشق تو همه خار افکنند و باز |
با پای و سر به راه تو مردانه ام هنوز |
|
هرگز نمی رود ز دلم خاطر الست |
مانده است بوی دست تو بر شانه ام هنوز |
|
بر هر گدای خانه ترحم همی کنم |
چون خود گدای دوست به هر خانه ام هنوز |
|
ساقی دعا کن این همه محنت به سر رسد |
بر حق عشق مانده ی پیرانه ام هنوز |
مصطفی – 1391/06/26
