نرم نرمك ز دلم میرود اين شعر سپيد |
چون نسيمی كه وزيد |
بی خداحافظی از شوق من اين عشق پريد |
چون غزالی كه رميد |
حسرت ديدن روی تو در اين خانه خزيد |
جای يك شوق اميد |
نگهم در طلب روی تو لبخند نديد |
گر چه يك عمر دويد |
باز صبرم ز فراق تو به اندوه رسيد |
جای اميّد نويد |
هر دم اين باد صبا از تو پيامی نشنيد |
در دلم غصه مزيد |
باز اينبار دلم نقش ز وصل تو كشيد |
بس كه وصل تو بعيد |
عاقبت بار دگر منتظرم همچو مريد |
همچو يك شاخه بيد |
شايد اينبار صبا نقشه وصل تو گزيد |
وصف عيشی است سعيد |
مصطفی – 1389/6/2
بسیار زیبا بود
سلام جواد جان
ممنونم از ابراز لطف و محبتت، خيلي لطف كردي و من رو سرافراز كردي كه به اينجا سرزدي. خوشحالم كه خوشت اومده و ممنون ميشم اگر اشكالي هم به نظرت اومد به من تذكر بدي كه اصلاحش كنم.
ارادت
مصطفي
بسیار دلنشین بود. بر دل نشیند هر آنچه از دل برآید…
بسیار ممنونم حاج آقا رضای اقدم دامت برکاته
ابراز محبت شما هم بسیار بسیار دلگرم کننده است.
ارادت – مصطفی