سطور دل

آرام و خوشخرام بسویم روانه شو

بر خاک تشنه کام دلم چون جوانه شو

پاییز بر سطور دلم خیمه کرده است

در این خزان شعر و سخن چون ترانه شو

عشقم شکسته در تب آشفته حالیت

کشتی شکسته ای چو مرا هم کرانه شو

آتش بزن به هیزم سرد نگاه من

وآنگه بیا و بهر دلم آشیانه شو

این روزگار تلخ بهای فراق توست

با وصل خویش در دل ما جاودانه شو

هر دم رقیب بد هوسی طعنه می زند

لختی بر این خرابه نگارا بهانه شو

ما را شراب تلخ خرابات می دهند

شیرین کن این جهان، بحضورت فسانه شو

مصطفی – 1391/1/31

 

2 دیدگاه دربارهٔ «سطور دل»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *