دستی که مانده بر علم ات می کشد مرا

آخر غروب پر ز غم ات می کشد مرا

وین قصه ی پر از الم ات می کشد مرا

دریای دشمنان بخون تشنه، ای غریب

یاران با وفای کم ات می کشد مرا

نجوای عاشقانه ی یاران منتظر

غوغای آن شب حرم ات می کشد مرا

آب فرات و العطش و مشک و ساقی ات

دستی که مانده بر علم ات می کشد مرا

فریاد هل منی … که کشیدی بر آسمان

آن خطبه ی پر از قسم ات می کشد مرا

ای تشنه، دشنه ای ز قفا می کشد تو را

خونابه ی سرشک و دم ات می کشد مرا

دشنام و سنگ و آتش و جولان خیزران

بر اهل بیت محترم ات می کشد مرا

اصلاح دین نشد به جز از بذل جان تو

ای معنی سخا، کرم ات می کشد مرا

شعرم برای داغ تو هیچ است و هیچ نیست

هر بند شعر محتشم ات می کشد مرا

مصطفی – 1393/08/15 – 12 محرم 1436

5 دیدگاه دربارهٔ «دستی که مانده بر علم ات می کشد مرا»

  1. اقا مصطفی من قبلا بهتون گفتم بیایید این دامنه سایتتون رو به من بدید ما میخواییم امام هادی رو به دنیا بشناسونبم
    تو رو خدا کوتاهی نکن من بهتون قول میدم یه وب سایت خوب هم برا شما مجانی درست کنم
    منتظرم اقا مصطفی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *