بسوی چشمانت

در راهم،

بسوی چشمانت

بیمارم،

برای درمانت

دریغ و درد از اینهمه هجران

چرا نمیشود مرا سامان

ای تو،

طبیب بی رقیب این جان

به گوشه چشم خود مرا دریاب

به وصل تو نگاه من بی تاب

دگر ندارد این دلم تاب

مصطفی – 1396/10/26

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *