باران پاییزی

دوباره عاشقانه ای، دوباره بی بهانه ای

دوباره پر سرودن هزار و یک ترانه ای

تو شوق هر سخاوتی، پر از سرود رحمتی

جهانی از طراوتی به هر گل و جوانه ای

ترنمی جوانه را، تبسمی ترانه را

تو بغض بی بهانه را، کرانه ای کرانه ای

بیا به رقص ماه نو، به خنده ی نگاه نو

بیا که بر سرودنم فروغ جاودانه ای

سرت سلامت ای صبا، ز کوچه ی نگار ما

نمی دهی خبر چرا، که سر دهم ترانه ای

ببار و بر من این عطش، به وصل یار حور وش

نشان و بی نشانه را رسان تو یک نشانه ای

ببار بر غم و محن، بیار جان ز لب به تن

که بازگردد این سخن، به شعر عاشقانه ای

مصطفی – 1397/07/14

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *